عروسیست
==============
با رفتن زمـستان ، هر دانه را عروسیست
در کوی می فروشان ، پیمانه را عروسیست
با کــاروان لیلی، ســالار کـاروان گفت
در بدر کامل امشب دیوانه را عروسیست
بازار وهم گرمست زآن رو در ایــن زمانه
با زاهـد ریــایی ، افسانه را عروسیست
افسرده دل نشستند ، در بــزم، میگساران
دردست شیخ و زاهد ، صددانه را عروسیست
از جـام مانده نامی از می حکایتی نیست
مستان چه چاره جوییم؟میخانه را عروسیست
خون است اشک دیده ، ( سرخی ) چه سان بگویم
با مرگ آشنایان ، بیـــگانه را عروسیست
ـ ـ ن ـ ن ـ ـ ـ ـ ن ـ ن ـ ـ
با رفتن زمـستان ، هر دانه را عروسیست
در کوی می فروشان ، پیمانه را عروسیست
با کــاروان لیلی، ســالار کـاروان گفت
در بدر کامل امشب دیوانه را عروسیست
بازار وهم گرمست زآن رو در ایــن زمانه
با زاهـد ریــایی ، افسانه را عروسیست
افسرده دل نشستند ، در بــزم، میگساران
دردست شیخ و زاهد ، صددانه را عروسیست
از جـام مانده نامی از می حکایتی نیست
مستان چه چاره جوییم؟میخانه را عروسیست
خون است اشک دیده ، ( سرخی ) چه سان بگویم
با مرگ آشنایان ، بیـــگانه را عروسیست
ـ ـ ن ـ ن ـ ـ ـ ـ ن ـ ن ـ ـ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر