بلبل غم ديده
کاش می شد عشق را ایجاد کرد
در بهاران عاشقان را یاد کرد
کاش می شد کودک افسرده را
با کلامی يا سلامی شاد کرد
يا كه می شد بلبل غم ديده را
آخر از كنج قفس آزاد كرد
كاش می شد در سکوت سینه ها
زندگی را بی امان فریاد کرد
يا كه مي شد پيش شيرين دهنان
صحبت از داغ دل فرهاد کرد
كاش مي شد بر سر ويرانه ها
سازه هاي زندگي بنياد كرد
كاش مي شد در ميان آب و خاك
صحبتي از آتش و از باد كرد
يا كه ( سرخی ) را ز راه ميكده
سوی مسجد راهی و ارشاد کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر